وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى

و اینکه برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست._ سوره نجم آیه 39

۵ مطلب با موضوع «دفترچه خاطرات» ثبت شده است

نامه ایی به مدافعین حرم

به نام خداوند جان و خرد

سلام و درود خدا بر روان پاکتان، بر شما که پیروان بحق سید الشهدایید، شما که افتخار

" مدافع حرم" نصیبتان شد. و چه افتخاری از این بالاتر که حرم عمه سادات را از نگاه شوم نامحرمان با قطره های خون مقدستان محافظت می کنید. خوشا به حالتان...

نگاه پر مهر حضرت ولی عصر (عج) و دعای خیر همه دلدادگان این مسیر بدرقه راهتان باد. و انشالله که به سلامت بازگردید. این روزها به توفیق شما غبطه می خورم و همواره در دلم جوششی است از جنس غیرت و مردانگی می خواهم " مدافع حرم باشم" ، می خواهم در رکاب یاران وفادار سید الشهدا باشم، می خواهم اگر هزاران هزار قطعه قطعه  و یا اگر سرم از تن جدا کنند، باز حاضرم جانانه و عاشقانه مدافع حرم باشم.

التماس دعا_ حلالم کنید.

کانال تلگرامی  شهدا مردان بی ادعا:

https://telegram.me/joinchat/AzneEjvix9S9sptF9rcMxQ


لاَّ یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُوْلِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُـلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا (سوره النساء _  آیه 95)

مؤمنانی که بی هیچ رنج و آسیبی از جنگ سر می تابند با کسانی که به مال و، جان خویش در راه خدا جهاد می کنند برابر نیستند خدا کسانی را که به مال و جان خویش جهاد می کنند بر آنان که از جنگ سر می تابند به درجتی برتری داده است و خدا همه را وعده های نیکو داده است و جهاد کنندگان را بر آنها که از جهاد سر می تابند به مزدی بزرگ برتری نهاده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آن روزها

به نام خداوند جان و خرد

خیالت آرام، فکرت آرام، قدمهایت آرام... دیگر من نیستم

نه در این کوی، دیگر در این شهر نیستم

یاد آن روزها، آن شوق، آن اشتیاق، آن عشق بازی ها بخیر

یاد آن افق ها، آن طلوع، آن غروب، آن شب زنده داری ها هم بخیر

یادش بخیر از نگاه ناگفته اش حرف می خواندم

از میان خنده اش گریه  پر درد می خواندم

یادش بخیر من به عطر ایمانش دل بستم

به حیا آن نفس پاکش هم دل بستم

یادش بخیر از نشان مانده بر گلو

آن عشق، آن بغض خفته، این درد، این زخم سینه تا گلو

یادش بخیر من فریب نفسم را خوردم

 سیلی، آن تاوان تلخش را هم خوردم

خدایا ببخش آنچه گذشت و آنچه ماندگار شد

من خطا کردم آنقدر که او هم خطا کار شد.

(الف...ک)


اجازه کپی برداری نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خاطره من و خواهرم

به نام خداوند جان و خرد

برای ثبت نام سوم ابتدایی همراه مادر و خواهر کوچکترم راهی مدرسه شدیم خیلی خوشحال بودیم. و من بیشتر از این خوشحال بودم که امسال با خواهر کوچکترم که کلاس اول بود با هم به مدرسه می رویم. لبخند اما این خوشحالی همانا و ماجراهای خواهرم در مدرسه که خاطره انگیزترین دوران ابتدایی را برایم به یادگار گذاشت همانا...

پدرم مطابق سالهای گذشته با شروع سال تحصیلی کل لوازم تحریر یک ساله را خریداری می کرد . و مادرم روز اول مدرسه لوازم تحریر مورد نیازمان را داخل کیفمان می گذاشت و با تاکیدات فراوان که گم نکنید و درست استفاده کنید و ... ما را راهی مدرسه می کرد.

یک هفته از شروع کلاسها گذشت، هفته دوم بود من کلاس ریاضی داشتم معلم درس می داد یک ربع از کلاس گذشت. درِ کلاس زده شد معلمم در را باز کرد خواهرم بود با من کار داشت. با اجازه معلم از کلاس بیرون رفتم. خواهرم سلام کرد و با ناراحتی گفت مدادم را گم کردم اخم خواهش می کنم مدادت را به من بده الان امتحان املاء دارم. من هم با اینکه مدادم را لازم داشتم. دلم سوخت و رفتم مدادم را آوردم از وسط نصف کردم. برایش تراشاندم و به او دادم. خیلی خوشحال شد خنده . خواهرم فردای آن روز هم آمد این بار پاکنش را گم کرده بود. دوباره پاکنم را برایش نصف کردم. چند روز بعد دوباره مدادش را گم کرده بود به او دادم. و این داستان گم کردن مداد، پاکن، تراش، برگه امتحانی، دفتر و ... همچنان ادامه داشت.

گاهی با خود چند مداد و پاک کن اضافه می آوردم و گاهی آنقدر از این شلخته گی هایش خسته و ناراحت می شدم که با او دعوا می کردم . فریاداما با این حال هیچ وقت دست خالی بر نمی گرداندم.

به خاطر دارم روزی آمد و مدادم را خواست. اما مداد به جای اینکه از وسط نصف شود بصورت دو لایه شکسته شد و آن روز نه من مداد داشتم و نه خواهرم. لبخندلبخند و جالب تر اینکه یک روز تمام لوازم تحریرش را خودم داخل کیفش گذاشتم و از او خواستم که دیگر در کلاسمان را نزند. اما او آمد و از من خواست  کفش هایمان را عوض کنیم،متعجب او گفت  معلم ورزشم از ما خواسته بود برای امروز حتما کفش ورزشی بپوشیم اما من یادم رفت بپوشم اخملبخند


 تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ ( سوره مائده -آیه2)
و (همواره) در راه نیکى و پرهیزگارى با هم تعاون کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدى همکارى ننمائید و از خدا بپرهیزید که مجازاتش شدید است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گلخانه کوچک من

به نام خداوند جان و خرد 

وَ اللَّهُ أَنبَتَکمُ مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا(17) ثمُ‏ یُعِیدُکمُ‏ فِیهَا وَ یخُرِجُکُمْ إِخْرَاجًا(18) -سوره نوح

ترجمه : و خدا شما را از زمین [مانند] گیاهى رویانید، – سپس شما را در آن باز مى‏گرداند و باز به صورتى ویژه بیرون مى‏ آورد.


 أَ فَرَءَیْتُم مَّا تحَرُثُونَ(63) ءَ أَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نحَنُ الزَّارِعُونَ(64) لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ(65)- سوره واقعه

  آیا هیچ درباره آنچه کشت مى‏کنید اندیشیده‏ اید؟! – آیا شما آن را مى‏ رویانید یا ما مى‏ رویانیم؟! – هر گاه بخواهیم آن را مبدّل به کاه در هم کوبیده مى‏ کنیم که تعجّب کنید!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

درباره من

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید